زندگی نامه پروین اعتصامی
زندگینامه پروین اعتصامی پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285
هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که
مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ... و هنگامیکه او متوجه ی استعداد دخترش شد در سرایش شعرها به او کمک کرد . " پدر پروین" یوسف اعتصامی
معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین
"چاپخانه" را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود. "مادر پروین" مادرش اختر
اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود ، وی در پرورش
احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی
نشان می داد . "شروع تحصیلات و سرودن شعر" پروین از کودکی
با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی
را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی
، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام
آور زبان فارسی به شمار می آیند ، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و
شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد . ای مُرغک خُرد
، ز آشیانه با خواندن این اشعار
می توان دختر دوازده ساله ای را مجسم کرد که اسباب بازی اش " کتاب" است
؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش ، دیوان قطوری از شاعری کهن
دیده می شود ، که اشعار آن را می خواند و در سینه نگه می دارد. " ادامه تحصیلات" پروین ، در 18
سالگی ، فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه
بود. البته پیش از ورود به مدرسه ، معلومات زیادی داشت ، او به دانستن همه مسائل
علاقه داشت و سعی می کرد ، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او
در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای
مختلفی را به زبان اصلی ( انگلیسی )
بخواند . مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات
فارسی و انگلیسی تدریس کرد. "سخنرانی
در جشن فارغ التحصیلی" در خرداد 1303
، جشن فارغ التحصیلی پروین و هم کلاس های او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود
از وضع نامناسب اجتماعی ، بی سوادی و بی خبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی ،
بعنوان اعلامیه ای در زمینه حقوق زنان ، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد. پروین در قسمتهای از اعلامیه "زن و
تاریخ" گفته است : « داروی بیماری
مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است ، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد
و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید» . "اخلاق پروین" یکی از دوستان
پروین که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است : "نخستین چاپ دیوان اشعار" پیش از ازدواج
، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ
آن روزگار ، درست نمی دانست. او فکر می کرد که دیگران ممکن است چاپ شدن اشعار یک
دوشیزه را ، راهی برای یافتن شوهر به حساب آورند ! " دعوت دربار و مدال درجه سه" معمولا رسم است
که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی خاص ، مورد ستایش و
احترام قرار می دهد . در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر ، مدالی را که نشانه
سپاس ، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است ، به او
اهدا می کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه
لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد ولی او این مدال را قبول نکرد. او که در 15
سالگی درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه می تواند به محیط
اشرافی دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟ در این جا یکی
از اشعار پروین در مذمت اغنیای ستمگر را می خوانیم : برزگری پند به
فرزند داد، کای پسر " دوران بیماری و مرگ پروین" پروین اعتصامی
، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش – ابوالفتح اعتصامی - دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد ، ناگهان در
روز سوم فروردین 1320 بستری شد پزشک معالج او ، بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود
، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبی حال او بسیار
بد شد و در بستر مرگ افتاد.
اعتصام الملک مدیر مجله بنام "بهار" بود که
اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و
یک دختر است .
گاهی شعری از شاعران قدیم به او می داد تا بر اساس آن ،
شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد ، و یا قافیه های نو برایش پیدا کند ،
همین تمرین ها و تلاشها زمینه ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها
آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد.
هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد ، با خواندن
این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش
مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد ، شعر " ای
مرغک " او در 12 سالگی سروده شده
است :
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز
مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم ، دیدن آموز
شو روز به فکر آب و دانه
هنگام شب آرمیدن آموز
شعر " گوهر و سنگ " را نیز در 12 سالگی سروده است.
شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، عباس اقبال
آشتیانی ، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند ، و بعضی از آنها
در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند ، و در زمینه های مختلف ادبی بحث و
گفتگو می کردند. هر بار که پروین شعری می خواند ، آنها با علاقه به آن گوش می
دادند و او را تشویق می کردند .
و درباره راه چاره اش گفته است : پیداست برای مرمت خرابی
های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده ، مشکلاتی در پیش است.
ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و
چالاک این پرتگاه را عبور کند
پروین ، پاک
طینت ، پاک عقیده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ،
در مقام دوستی فروتن و در راه حقیقت و محبت پایدار بود. کمتر حرف می زد و بیشتر
فکر می کرد ، در معاشرت ، سادگی و متانت را از دست نمی داد . هیچ وقت از فضایل
ادبی و اخلاقی خودش سخن نمی گفت
همه این صفات باعث شده بود که او نزد دیگران عزیز و
ارجمند باشد .
مهمتر از همه این ها ، نکته ای است که از میان اشعارش
فهمیده می شود . پروین ، با آن همه شعری که سروده ، در دیوانی با پنج هزار بیت ،
فقط یک یا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و این نشان دهنده فروتنی
و اخلاق شایسته اوست .
اما پس از ازدواج پروین و جدائی او از شوهرش ، به این
کار رضایت داد. نخستین مجموعه شعر پروین ، حاوی اشعاری بود که او تا پیش از 30
سالگی سروده بود و بیش از صد و پنجاه قصیده ، قطعه ، غزل و مثنوی را شامل می شد.
مردم استقبال فراوانی از اشعار او کردند ، به گونه ای که
دیوان او در مدتی کوتاه پس از چاپ ، دست به دست میان مردم می چرخید و بسیاری باور
نمی کردند که آنها را یک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و
علامهء قزوینی ، هر کدام مقاله هایی درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را
ستودند .
گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان را که از او برای ورود
به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذیرفت ، روحیه و
اعتقادات پروین به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین مکان هایی حاضر
شود . او ترجیح می داد در تنهایی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد .
او که انسانی آماده ، دارای شعوری خلاق و همواره درگیر
در مسائل اجتماعی بود به این نشان ها و دعوت ها فریفته نمی شد .
این پیشه پس از من تو راست
مدت ما جمله به محنت گذشت
نوبت خون خوردن و رنج شماست
….
هر چه کنی نخست همان بدروی
کار بد و نیک ، چو کوه و صداست
….
گفت چنین ، کای پدر نیک رای
صاعقه ی ما ستم اغنیاست
پیشه آنان ، همه آرام و خواب
قسمت ما ، درد و غم و ابتلاست
ما فقرا ، از همه بیگانه ایم
مرد غنی ، با همه کس آشناست
خوابگه آن را که سمور و خزست
کی غم سرمای زمستان ماست
تیره دلان را چه غم از تیرگیست
بی خبران را چه خبر از خداست
نیمه شب شانزدهم فروردین 1320 پزشک خانوادگی اش را چندین بار به بالین او خواندند و حتی کالسکه آماده ای
به در خانه اش فرستادند ، ولی او نیامد و …. پروین در آغوش مادرش چشم از جهان فرو
بست .
پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش در شهر قم و کنار
مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعری از
او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود . این قطعه را
بر سنگ مزارش نقش کردند ، آنچنانکه یاد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است
بیوگرافی شعرا و نویسندگان - همشهری آنلاین
پروین اعتصامی