شرح مختصر کلاس داستان نویسی
جلسه ی یازدهم کلاس داستان نویسی :
درود بر تمامی دوستان علاقمند به رشته ی ادبیات و تشکر از بازدید کنندگان عزیز . توضیحات کوتاهی از تجارب خود در حضور استاد ارجمندم سر کار خانم «جهرمی » در آخرین جلسه ی کلاس داستان نویسی خدمت شما دوستان قرار می دهم تا شاید راهنمایی باشد هر چند کوچک در راستای تعلیم و پرورش استعداد های ناب شما عزیزان....
و اما بعد:
جلسه ی یازدهم با تمام جلسات آموزشی گذشته فرق داشت و ما فیلم مستندی دیدیم از زندگی نامه نویسنده و ادیب بزرگواری به نام «نادر ابراهیمی» مردی از جنس ناب انسانیت کهبیش از نیم قرن از زندگی خود را صرف نوشتن کتابهای داستان ،شعر،فیلمنامه و ساختن قطعات موسیقی نمود و او هم از نویسندگان و هنرمندانی بود که با وجود تحمل سختی ها و زحمات بسیار در راستای غنی نمودن فرهنگ ملی و ادبیات فارسی کمتر شناخته شده است . نادر ابراهیمی هنرمندی تمام عیار و انسانی صادق بوده که خصوصیات بی نظیر انسانی را می توان در آثار متعدد و زیبای او مشاهده نمود .
قصد دارم یک توضیح مختصر از زندگینامه پر بار این ادیب بزرگوار در اختیار شما علاقه مندان عزیز بگذارم بلکه انگیزه ای برای شناخت بیشتر ایشان باشد .
نادر ابراهیمی در چهاردهم فروردین ماه سال 1315 در تهران به دنیا آمد و در سن 72 سالگی پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری بعد از ظهر پنجشنبه 16 خرداد سال 1387 در گذشت.
وی تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهی حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی به درجهی لیسانس رسید .
او از ١٣ سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت .
ارایهی فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب ”ابن مشغله” و ”ابوالمشاغل” ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداخته است. ازجمله شغلهای او بوده است: کمککارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها .....
در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را ـ که از ١٦ سالگی آغاز کرده بود ـ کنار نگذاشت. در سال ١٣۴٢ نخستین کتاب خود را با عنوان ” خانهیی برای شب” بهچاپ رسانید که داستان ”دشنام” در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ١٣۸٠ علاوه بر صدها مقالهی تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شده است که دربرگیرندهی داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شده است .
نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسهی غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تاسیس کند؛ که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهی فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد؛ ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد .
او فعالیت حرفهیی خود را در زمینهی ادبیات کودکان، با تاسیس ”مؤسسهی همگام با کودکان و نوجوانان” ـ با همکاری همسرش ـ در آن مؤسسه متمرکز کرد. این مؤسسه، بهمنظور مطالعه در زمینهی مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهی نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دربارهی خلقوخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال کرد. ”همگام” عنوان ”ناشر برگزیدهی آسیا” و ”ناشر برگزیدهی نخست جهان” را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد .
ابراهیمی در زمینهی ادبیات کودکان، جایزهی نخست براتیلاوا، جایزهی نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهی کتاب برگزیدهی سال ایران و چندین جایزهی دیگر را هم دریافت کرده است. او همچنین عنوان ”نویسندهی برگزیدهی ادبیات داستانی ٢٠ سال بعد از انقلاب” را بهخاطر داستان بلند و هفتجلدی ”آتش بدون دود بهدست آورده است .
نادر ابراهیمی در زندگی پرفرازونشیب خود، جایگاه خاصی برای ورزش نگهداشته است او رشتههای مختلف ورزشی را تجربه کرده، یکی از قدیمترین گروههای کوهنوردی بهنام ”اَبَرمرد” را بنیان نهاده و در توسعهی کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تاثیرگذار بوده است .
کتابهای نادر ابراهیمی :
چهل نامه کوتاه به همسرم - بار دیگر شهری که دوست میداشتم -
افسانه باران -حکایت آن اژدها - عاشقانه آرام - فردا شکل
امروز نیست - تضادهای درونی .....-ابن مشغله -ابوامشاغل
و
ممنونم بخاطر این مطلبی که گذاشتی
یه دنیا تشکر
بار دیگر شهری که دوست می داشتم و دشنام را خواندم
عالی بودن